جدول جو
جدول جو

معنی دامن رود - جستجوی لغت در جدول جو

دامن رود
(مَ)
دهی بجنوب خوزستان و بیست فرسخ میانۀ جنوب و مشرق فلاحی است
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از دشمن رو
تصویر دشمن رو
به صورت دشمن مانند دشمن، کنایه از کسی که مردم از دیدن او نفرت داشته باشند
فرهنگ فارسی عمید
دهی است از دهستان فروغن بخش ششتمد شهرستان سبزوار، واقع در 42هزارگزی باختر ششتمد و 4هزارگزی جنوب کال شور، جلگه است و گرمسیر و دارای 270 تن سکنه، آب آن از قنات و محصول آن غلات و پنبه و شغل مردم آن زراعت و کرباس بافی است، و راه آنجا مالرو است، (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9)
لغت نامه دهخدا
(مَ)
مخفف دامن آلوده. تردامن. فاسق و فاجر. آلوده دامن. گنه کار. دیوان سیاه. و نیز رجوع به مجموعۀ مترادفات ص 261 شود
لغت نامه دهخدا
(دُ مَ)
بصورت دشمن. خصم گونه. بغیض. (از منتهی الارب). دشمن رو:
روی درکش ز دهر دشمن روی
پشت برکن به چرخ کافرخوی.
خاقانی.
چند از این یوسفان گرگ صفت
چند از این دوستان دشمن روی.
خاقانی.
هنگام سخن مکن قیاسم
زآن دشمن روی نامسلمان.
خاقانی.
بغاضه، دشمن روی شدن. سمحوج، درازبالای دشمن روی. عبجه، دشمن روی فرومایه که هر چه گوید یاد ندارد و باک و پاس آن نکند. عبکه، درماندۀ دشمن روی. (از منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا
(اَ زَ)
موضعی در ((راست آب پی کوچک)) در سوادکوه مازندران. (سفرنامۀ مازندران و استراباد رابینو ص 115 بخش انگلیسی)
لغت نامه دهخدا
دهی است از دهستان اردمه بخش طرقبۀ شهرستان مشهد، واقع در 22 هزارگزی جنوب خاوری طرقبه و 17 هزارگزی شمال شوسۀ عمومی مشهد به نیشابور، ناحیه ای است کوهستانی و معتدل، دارای 936 تن سکنه است که شیعی مذهب و فارسی زبانند، این ده از رودخانه مشروب میشود و محصولاتش غلات، بنشن، میوه جات و اشجار و اهالی به کشاورزی و کرباس بافی گذران میکنند، راه آن مالرو میباشد، (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9)
لغت نامه دهخدا
نام ناحیتی است به چغانیان، و وشجرد از اعمال آن است: ابوریحان بیرونی در وصف جمست گوید: و در آن معدنی پیدا شد در وشجرد از حدود چغانیان در ناحیه یی که به رام رود شهرت داشت، (الجماهر فی معرفه الجواهر ص 194)
لغت نامه دهخدا
(دُ مَ)
به صورت دشمن. دشمن روی. و رجوع به دشمن روی شود.
- دشمن رو کردن، خصم گونه کردن:
تو رواداری خداوند سنی
که مرا مبغوض و دشمن رو کنی.
مولوی
لغت نامه دهخدا
(دَ هََ)
دهی است از دهستان مرکزی بخش خوسف شهرستان بیرجند. واقع در 37هزارگزی شمال باختری خوسف. دارای 180 تن سکنه. آب آن از قنات تأمین می شود. راه آن اتومبیل رو است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 2)
لغت نامه دهخدا
(دَ)
دهی است از دهستان هویان بخش ویسیان شهرستان خرم آباد با 250 تن سکنه. آب آن از رود خانه خرم آباد و چشمه. ساکنان از طایفۀ ویس کرم هستند. راه آن اتومبیل رو است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6)
لغت نامه دهخدا